امروز: جمعه 31 فروردین 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
بلوک کد اختصاصی

پایان نامه ‌استراتژی

پایان نامه ‌استراتژیدسته: حقوق
بازدید: 57 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 93 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 178

پایان نامه ‌استراتژی در 178صفحه در قالب فایل ورد قابل ویرایش

قیمت فایل فقط 6,900 تومان

خرید

 پایان نامه ‌استراتژی

تعریف استراتژی و پیدایش آن :

استراتژی در معنی لغوی آن میتوان (( سوق دادن )) گسیل داشتن ، فرستادن بیان كرد [1]

این كلمه از نام استراتگوس ( Strategos  ) استراتژیك معروف یونانی گرفته شده است .در بعضی از منابع لاتین هم استراتژی از مفهوم استریوم ( Strratum ) به معنای راه و مسیر بیان شده است .[2]

اما بعلت آنكه استراتژی بیشتر در مفهوم و قلمرو نظامی قرار گرفته است ، از آن بیشتر در حیطه نظامی استفاده میشود . طبق این نظر تعریف جنگی استراتژی عبارتست از علم و هنر ، نحوه آرایش سپاه و یكی از طرفین متخاصم در جنگ است كه حركات طرف دیگر جنگ را خنثی كند . با بررسی در تاریخ و متون گذشته میتوان دریافت كه استراتژیهای نظامی و دیپلماتیك از دوران گذشته همراه با تاریخ انسانی بوده است .

نقش مورخان و شاعران و دانشمندان در ادوار گذشته در حقیقت این بوده كه مجموعه ای از دانش تجربی و آزموده شده ای را گرد آوری كنند و آنها را بعنوان وسیله ای برای آگاهی ، بندگان بوجود بیاورند .

با رشد و پیشرفت جامعه ها و نیز پیچیده تر شدن آنها ، وجود تعارضات میان امیران مردم ، سیاستمداران و فرماندهان به مطالعه مفاهیم استراتژیك اساسی و آزموده پرداختند تا مجموعه بهم پیوسته از اصول ویژه پدیدار شد .

ورود استراتژی در داخل حیطه علوم اجتماعی در حیطه اقتصاد بعد از نیمه اول قرن بیستم میلادی جای خود را باز كرد .

اما استراتژی در معنای اقتصادی برای اولین بار توسط دو نویسنده به نامهای (( نیومن ))‌       ( Neumen  ) و مورگنتون ((Morgenstern  )) كه هم اقتصاد دان و هم ریاضیدان بودند بكار گرفته شد . روش آنها بصورت عملكرد فردی بوده كه سعی میكردند شرگردهای زیركانه دوبازیكن را كه تلاش میكنند برطرف مقابل برتری یابند بطور منظم بیان كنند .[3]

روابط بین سازمان و محیط خود بمنظور فراهم آوردن امكان برتری یافتن بر رقبا، منابع خویش را به حركت وا میدارد .

بعلت تغییرات متنوع و پیچیده كه هر زمان با ان روبروست در مورد تعاریف و نظرات صاحب نظران اتفاق نظر وجود ندارد .

تعاریف مفهومی استراتژی :

از استراتژی تعابیر و تعریفهای گوناگون شده است كه به آنها میپردازیم :

1- استراتژی به معنای طرح و نقشه : از دیدگاه این نوع تعریف هر استراتژی بعنوان یك نقشه از پیش تعیین شده است كه میتوان فرد ، سازمان و یا یك واحد نظامی را به یك هدف معین برساند و یا یك راهنما است برای برخورد با وضعیت جدید .

- در امور نظامی استراتژی ( به معنای نقشه ) تهیه پیش نویس طرح جنگ ، شكل دهی مبارزات اقدامات فردی در درون این طرح و تصمیم گیری در مورد برخوردهای فردی .[1]

- در نظریه بازی عبارتست از یك طرح كامل ، طراحی كه معین میكند بازیكن در هر موقعیت ممكن چه انتخابهایی را خواهد كرد .[2]

- در مدیریت طراحی واحد و جامع و یكپارچه است كه برای اطمینان از دستیابی به هدفهای اساسی موسسه تنظیم میشود .[3]

2- استراتژی بعنوان یك الگو : یك تعریف دیگری كه میتوان از استراتژی بیان كرد راهنما و الگو بودن استراتژیها كه سازمان را در انطباق فعالیتها با آن دارد .

همانطور كه پیشتر نیز بیان شد ، بعلت تغییرات محیطی و اینكه محیط شركت با دیگری تفاوت دارد و نیز توانائیها و ضعفهای شركتها وسازمانها متفاوت است بنابراین در استفاده از الگو میتوان گفت كه شیوه های موفق به تدریج بصورت الگوی اقدامی درمیآیند كه استراتژی را تشكیل میدهند اما قطعاً یك استراتژی كلی در این مورد نداریم .

اما همیشه استراتژیها دارای یك نقشه كامل كه واز پیش تعیین شده نیستندممكن است نقشه ها تحقق نیابند و الگوها شاید بودن نقشه باشند كه از پیش به آن فكر شده باشد .

طبق نظرهیوم : استراتژیها میتوانند بصورت یك دامنه ((RANG )) قرار بگیرند كه هریك دارای شرایط خاصی هستند ، از استراتژی برنامه ریزی شده تا استراتژی تحمیلی كه سازمان هیچ نقش در آن ندارد .

الف – الگوهای متفاوت استراتژی :

الف -1 : استراتژی برنامه ریزی شده : [4] هدفهای دقیق به توسط یك رهبری مركزی تنظیم و بیان میشود . پس به كمك نظارت رسمی برای اجرای طبیعی آنها در محیطی معمولی و قابل كنترل یا قابل پیش بینی پشتیبانی میشود .

الف -2 : استراتژی كارسلارانه : [5] هدفها و مقاصد بصورت تصورات ذهنی بیان نشده یك رهبر موجودیت دارند و بنابر این با فرصتهای جدید قابل انطباق هستند . سازمان تحت كنترل شخصی این رهبر است و بنابراین با فرصتهای جدید قابل انطباق هستند .

الف -3 : استراتژی های ایدئولوژیكی : [6] هدفها بصورت تصورات ذهنی همه اعضای سازمان موجودیت دارند و به كمك هنجارهای مشترك قوی كنترل میشوند .

الف -4 : استراتژی چتری : (1) رهبری سازمانی كه بطور نسبی بر اقدامات نظارت دارد ، هدفها مرزهای استراتژیك را بیان میكنند و دیگران باید برمبنای آن اقدام نمایند .

الف -5 : استراتژی فرآیندی : (2) رهبری سازمان ابعاد فرآیندی استراتژی را كنترل میكند ولی محتوای عملی استراتژی را به دیگران وامیگذارد .

الف -6 : استراتژی ناپیوسته : (3) اعضاء واحدهای فرعی كه سست گونه به بقیه بخشهای سازمان مرتبط هستند ، الگوهایی در جریان اقدامات و عملیات خود پدید می آورند كه این امر در تناقض با هدفهای مشترك یا سازمان مركزی صورت میگیرد .

الف -7 : استراتژی توافقی : (4) اعضای مختلف سازمان با برقراری تعادل متقابل برالگوهایی كه در سازمان مطرح است درحالیكه هدفهای مشترك وجود ندارند ، اتفاق نظر دارند .

الف -8 : استراتژی تحمیلی : (5) محیط خارجی الگوها را برای اقدامات در سازمان تعیین میكند یابا تحمیل مستقیم ، یا با انتخابهای سازمانی اجباری غیرآشكاری .

1-2-3 : استراتژی به معنای موضع : (6) پس از دو تعریف بیان شده در مورد استراتژی ، هنوز یك سوال باقی می ماند ، استراتژی در مورد چه چیزی ؟ می دانیم كه استراتژی یك موضع سازمانی است و وسیله ای برای مشخص كردن اینكه یك سازمان در كجای محیط رشته صنعت خود ، در كجای بازار ودر كجای محیط جامعه خویش قرار دارد . طبق این تعریف میتوان گفت كه با استراتژی نیروی واسط بین سازمان و محیط آن میباشد واز دیدگاه مدیریت یعنی قلمرو بازار تولید و فعالیت یك شركت .

1-2-4 : استراتژی به معنای دیدگاه : (7) برمبنای این تعریف ، استراتژی و نحوه پیاده كردن آن در سازمان یك دیدگاه است كه محتوای آن تنها در یك وضعیت شاخص و خاص تشكیل نمیشود بلكه نوعی تصویر ذهنی پایدار است نسبت به جهان .

مانند دیدگاه ، رتری طلبی در بازار ، بازاریابی ، تولید برمبنای خواست مشتری و ......

دید استراتژی به هر سازمان یك هویت یا شخصیت به آن میدهد ، نسبت به نحوه عمل و فعالیت شركت .

-------------------

در اینمورد ، بنظر فیلیپ سلزنیك : شخصیت سازمان را تعهدهایی می سازند ، منسجم و مشخص نسبت به چگونگی عمل و بازتاب كه در درون آن جای گرفته اند .[7]

بطوركلی میتوان گفت كه : استراتژی ها قبل از آنكه پیاده شوند در محیط سازمانی یك مفهوم ذهنی هستند كه در ذهن افراد ذینفع وجود دارند .

1-2-5 : استراتژی صاف و مختلط : این تعاریف طبق نظر ایگو رانسف در مدیریت استراتژیك بیان شده است .

1-2-5-1: استراتژی كلی و مختلط هم نشاندهنده یك قاعده تصمیم گیری آماری است كه مشخص میكند سازمان در یك وضعیت معین كدام نوع استراتژی را انتخاب خواهد كرد .

1-2-6 : تعریف استراتژی توسط چند كارشناس مدیریت : [8]

آ.د.چندلر : استراتژی بعنوان تعیین آماج و هدفهای دراز مدت در سازمان و برای تحقق پذیری این آماج تخصیص دادن منابع مورد نیاز و آماده نمودن برنامه های فعالیتی مناسب [9]

تعاریف مدیریتی استراتژیك :

آنتونی بیان میدارد : (( تصمیم گیری در مورد سیاستهای مربوط به اهداف سازمان و تغییرات در آن اهداف ، منابع مورد استفاده در آنها ، تعیین ویژگیهای این منابع ، توزیع و كاربرد     آنها ))[10]

تایلس میگوید : (( استراتژی یك مجموعه كاملی از سیاست و اهداف معین و مشخص یك سازمان میباشد )) [11]

طبق تعریف اندروس : (( استراتژی یعنی اینكه سازمان كدام كار را انجام میدهد یا میخواهد انجام دهد ، چه نوع سازمانی است ، یا میخواهد باشد را تعریف كرده است ، آماج ، هدفها و تمامی وظایف و روشهای لازمه برای تحقق بخشیدن به انها را مشخص میكند .[12]

هافر و شندل هم استراتژی را بعنوان فعالیتهای تامین كننده ، همآهنگی بین آنها و منابع داخلی و استعدادهای سازمان با فرصتها و تهدیدهای محیط بیرونی تعبیر میكنند .4

همانطوریكه میدانیم مدیریت استراتژیك یك فرآنید و سیستم مدیریتی است كه مربوط به محیط و تغییرات محیطی سازمان میباشد واز انجا كه محیط سازمانی هر شركت یا سازمان متفاوت و پیچیده است بنابر این تعاریف كارشناسان مدیریت استراتژیك و علم مدیریت با یكدیگر مشابهت چندانی ندارند و هنوز هم كارشناسان نتوانسته اند به یك تعریف جامع ، شاخص و كامل برای مدیریت استراتژیك در همه سازمانها دست پیدا كنند .

مقدمه :

مشاركت از زمان بدو موجودیت انسان و جوامع انسانی در سطح ابتدایی وجود داشته و نیز باعث تغییر در سطح زندگی و پیشرفته شدن آن نیاز به مشاركت بیشتر گردید و همچنین دامنه استفاده از آن نیز افزایش پیدا كند در اهمیت امر مشاركت میتوان بیان كرد كه جوامع انسانی دارای اهمیت فراوانی از طیف های مختلف هستند .

كوچكترین واحد بسیار با اهمیت در جوامع انسانی كه منشاء پیدایش انسانها مشاركت در امور اداره آن امری مهم و اجتناب ناپذیر میباشد با برقراری ارتباط افراد با محیط بیرون از خانه اگر نسبت مشاركت در آن به محیط خانوادگی  خود تفاوت داشته باشد دوجهت باعث كاهش كارآیی افراد و سپس جامعه و یا سازمان میگردد :

اول : باعث ایجاد تعارض گردیده زیرا خود با زمینه مشاركتی تربیت شده است ودر محیط كار خود دچار تعارض گردیده و بسوی شدن او از خود بیگانگی پیش رفته و احساس ارزشمندی خودی را از دست میدهد .

دوم : سازمانها و جوامع خود تشكیل یافته از افراد زیر مجموعه هستند كه در صورت پایین بودن كارآیی این مشكل در ساختار جامعه و یا سازمانی نیز تاثیر گذار خواهد بود .

تاریخچه :

عمر مشاركت تاریخی باندازه عمر تشكیل جوامع انسانی دارد و با تغییر نیازهای افراد ویا جوامع انسانی نوع مشاركت نیز تغییر كرده است مشاركت در جوامع انسانی معمولی از زمان یونان باستان دارد مشاركت بنحوه های گوناگون نیز در مقاطع مختلف تاریخی وجود داشته است . در زمان تشكیل حكومت اسلامی در مدینه توسط پیامبر اكرم (ص) این نگرش مشاركتی در بیانات ایشان و همچنین در زمان علی (ع) وجود داشته است و ایشان بیانات فراوانی از این دست بیان كرده اند كه بیانگر این نوع دیدگاه میباشد .

در جوامع امروزی اصلی ترین زیربنای مشاركت اصل برابری مردم است و هرگاه كه این اصل برابری همراه با ارزش نهادن به آنها باشد آنگاه مشاركت در جامعه میتواند بصورت یك امتیاز برای موفق شدن و بهره مندی از فعالیتهای جمعی استفاده گردد .

در پذیرش این اصل كه مشاركت یك فراگرد است و نه یك فرآورده و یا بعبارتی یك علت است نه یك معلول .

پذیرش این اصل كه مشاركت فراگردی است كه از راه آن افراد جامعه به دگرگونی دست پیدا میكنند و دگرگونی را متناسب با شرایط بوجود  آمده و یا آنكه شرایط جدید خلق میكنند .

با داشتن یك زمینه مثبت فركی برداشت درست از فلسفه مشاركت بآسانی میتوان آن را علت اصلی دگرگون شدن پیروزیهای یكطرفه به چند طرفه تغییر كرد كه در ان اعتماد مردم به هم افزایش پیدا كرده و توان آنها برای افزایش دخالت در امور جامعه افزایش می یابد .

مشاركت مردم در جامعه به زیربنای آن بستگی دارد :

1-   سهیم كردن مردم در قدرت و اختیار 

2-   راه مردم به نظارت بر سرنوشت خویش

3-   بازگسودن فرصتهای پیشرفته به روی مردم

مشاركت در جوامع دارای دو بعد است یا دو صورت كلی است كه هركدام با دیگری     رابطه ای تنگاتنگ دارد .

اول : مشاركت مردم در جامعه

دوم : میزان اهمیت دادن حكومت در مشاركت دادن مردم و استفاده از سیاستهای مختلف در اینباره .

مشاركت مردم :

مشاركت مردم در بخشهای گوناگون میتواند صورت بگیرد كه عبارتست از بخشهای سیاسی ، اجتماعی ، اختصاصی و فرهنگی .

الف : مشاركت در خانواده :

خانواده بعنوان زندگی مشترك بین زن و مرد تشكیل میشود كه هریك دارای وظایف خاص خود هستند مردان برای چرخاندن چرخ اقتصادی خانواده و زنان نیز در تربیت فرزندان و مدیریت امور خانه را بعهده میگیرند . زن و مرد هركدام میتوانند با تلاش بیشتر خلع ناتوانی دیگری را بپوشانند از دیگر مواردی كه مشاركت در آن اهمیت فراوان دارد تربیت فرزندان است در خانواده كه مرد و زن هر دو باید با هم به انجام آن بپردازند .

ب  : مشاركت اقتصادی :

بیشتر مردم بخش عمده ای از عمر خود را برای گذراندن زندگی روزمره خود و كسب درآمد در فعالیت اقتصادی میگذرانند در بخش اقتصادی مردم این فرصت را پیدا میكنند تا توانائیهای خود را بروز داده و درآمد كسب نمایند مشاركت در زندگی اقتصادی نیزمبنایی برای افراد میآورد تا به احساس احترام به خویش و منزلت و حرمت اجتماعی دست یابند .

ج : مشاركت اجتماعی و فرهنگی :

مردم در جوامع انسانی دارای یك سری ارزشها و عرفهای خاص هستند و خواهان آن هستند این ارزشها و عرفها بصورت یك فرهنگ كامل همه ابعاد زندگیشان را تحت تاثیر قرار دهد و خود را نیز با آن منطبق نماید از عناصر فرهنگی كه در هر جامعه ای متفاوت است عبارتند از : زبان ، نوع پوشش ، آداب و سنن و ادبیات و موسیقی .

فرهنگها بعنوان یك وجه تمایز در بین جوامع انسانی باید مورد احترام و ارزش قرار گیرند و پیوسته در تمامی شئونات زندگی خود را نمایان سازند وگرنه به خودی خود منسوخ گردیده و از بین خواهد رفت ارزش یك فرهنگ به ماندگاری آن در طول زمانهای گوناگون است و هرچه كه ماندگاری آن بیشتر باشد آن فرهنگ ریشه دار تر خواهد بود .

د : مشاركت سیاسی :

مشاركت سیاسی مردم در سالهای كنونی رشد و گسترش فراوانی داشته است این نوع مشاركت و فعالیت دارای دو پیش زمینه بوده است :

اول : تاریخی

دوم : اقتصادی و نظامی

در سالهای اخیر و یا در قرن اخیر بعلت خوی استعماری بعضی از كشورها و دستیابی به كشورهای ضعیف تر و نیز غارت منابع آنها و همچنین داشتن پیشینه قوی كشورهای مورد تجاوز استعمارگران باعث گردیده تا مردم به جلوگیری از استعمار كشورهایشان اقدام نمایند .

دوم : از بعد اقتصادی و نظامی :

بدلیل آنكه در كشورهای مستمره اوضاع اسفبار اقتصادی اكثر مردم از یكطرف و از طرف دیگر حكومتهای خودكامه وابسته و یا دیكتاتوری با استفاده از ابزارهای اقتصادی و نظامی مردم را بصورت زندانی تبدیل كرده بودند باعث گردیده كه مبارزه علیه این نوع حكومت شكل بگیرد و تشدید شود وبا ساقط كردن دولتها و یا آزادی مستعمرات به حكومت دلخواه خود دست یابند و بتوانند با مشاركت در انتخابات ودر موارد سیاسی دیگر از قبیل عضویت در خوبها و داوطلبی در نمایندگی آن را اداره نمایند وبا این فعالیتها به یك مردم سالاری نیز دست پیدا كنند .

از ویژگیهای نظام مردم سالاری نظام سیاسی با زور كارآمد است كه به نهادهای نیرومندازقبیل مطبوعات ، جامعه مدنی و سازمانهای غیردولتی نیازمند است .

1- زمینه سازی مشاركت توسط دولتها :

همانطور كه مردم باید در مشاركت جوامع خود تلاش نمایند دولتها نیز باید زمینه سازی آنرا انجام دهند در سراسر جهان حكومتها همانطور كه به سوی اقتصادی مبتنی بر بازار حكومت میكنند برای كاستن از هزینه های خویش نظارتهای دولتی را كنار گذارده و راههای تازه ای را برای مشاركت كردن و فعالیتهایكارآفرینشان باز میگذارند این راهها عبارتند از :

الف : خصوصی سازی ، خصوصی سازی راههای تازه مشاركت مردم در بعد اقتصادی را فراوری دولتها قرار میدهد .

خصوصی سازی باعث میشود كه هزینه های تخصیص یافته به بخش دولتی كمتر گردیده و دولت در بخشهای ضروری تر سرمایه گذاری نمایند .

از سال 1980 ب اینطرف نزدیك به هفت هزار شركت یا سازمان دولتی به بخش خصوصی تبدیل شده اند كه از این میان هزار و چهارصد شركت در كشورهای درحال توسعه         بوده اند (1)

ب : انقلاب اطلاعاتی و زمینه سازی آن توسط دولتها با گسترش جمعی و قرار دادن این وسایل در دسترس مردم اطلاعات در سراسر جهان در زمان وقوع بطور همزمان پخش خواهد شد .

ج : سازمانهای غیردولتی :

این سازمانها در سالهای اخیر افزایش چشمگیری داشته اند در سال 1990 در كشورهای در حال توسعه در حدود پنجاه هزار سازمان غیردولتی وجود داشته كه در بخشهای گوناگون فعالیت میكنند . (2) ازقبیل بهداشت ، آموزش و پرورش .

--------------

با همه زمینه هایی كه برای مشاركت در جامعه وجود دارد اما تعداد بسیاری زیادی از مردم از مشاركت در جوامع خود بركنار مانده اند . این محرومان فقیرترین بخشهای مردم جامعه ، ساكنان روستاها ، بسیاری از اقلیتهای مذهبی و نژادی و تقریباً در همه كشورها زنان جامعه .

تعریف مشاركت :

تعریف مشاركت مشكل است زیرا این اصطلاح در بین فرهنگهای مختلف و در بین نظامهای روابط كار معنای یكسانی ندارد . مشاركت در تصمیم گیری مفهوم واحدی است اما به طرق مختلف بعمل در میآید . (1)

كاتن و همكاران و شوجل بیان میدارد كه مشاركت در تصمیم گیری در بسیاری از كشورهای مفاهیم گوناگونی دارند و از آن به تعابیر مختلفی یاد میشود .

و تعریف مشاركت از نظر دیبال عبارتست از : تصمیم گیری مشاركتی در سطح گروه ، دپارتمان و یا سازمان .

كپست میگوید كه : كوشش برای تعریف مشاركت كاركنان ، اغلب با سردرگمی و مشكلات همراه است اما ایده اصلی آن است كه افراد باید در مورد تصمیماتی كه از آن تاثیر میپذیرند حرفی برای گفتن داشته باشند . بعضی از نویسندگان مشاركت را تا سطح تفویض اختیار نیز گسترش داده اند و بعضی دیگر آن را تصمیم گروهی قلمداد كرده اند .

در تعاریف مشاركت ، نویسندگان به فرآیند تصمیم گیری تاكید میكنند و مشاركت را فرآیندی مورد توافقی میدانند كه از طریق آن كاركنان قادرند بر تصمیم های مدیریتی اثر بگذارند       (( كلارك ، فتچت ، ورابرتر و اكوالیوت ))

--------------------------------

دومن بخش از نویسندگان سعی كرده اند تا با تعامل بین نقش آفرینان در تعریفهای خودشان دقیتر باشند . در این مفهوم تاثیرگذاری كاركنان بر تصمیم ها اساس مشاركت را تشكیل میدهد (( میسی پیترسون )) .

در سومین دسته از نویسندگان تاكید بر قلمرو مشاركت نمود فراوان دارد .

چهارمنی دسته از نویسندگان شكل و اندازه مشاركت را مورد تاكید قرار داده اند .

دسته پنجم ، مشاركت را برحسب تصمیم گیری مشترك میكنند و ششمین دسته از نویسندگان درگیری روحی ، روانی كاركنان در تصمیم گیری را مورد لحاظ قرار دادند .

با توجه به تعاریف گوناگون مشاركت را میتوان هزینه درگیری كاركنان در تصمیمهای راهبری تاكتیكی سازمان بحساب آورد كه بصورت رسمی / غیر رسمی در شكل مستقیم – غیر مستقیم و با درجه سطح معین و حدود مشخص اتفاق می افتد .1

چگونه مشاركت مطرح و تنظیم میشود ؟

فرآیند مشاركت عمومی دارای چهار عنصر اصلی میباشد

1)     مساله یا موقعیت

2)     ساختارها ، سیستمها و فرآِندهای اداری در جاییكه مشاركت قرار میگیرد

3)     مدیران

4)     شهروندان

در طراحی مشاركت ابتدایی مشاركت طوری طراحی میشود كه حول و حوش مساله اصلی قرار بگیرد . بعد از مساله مردم وافراد جامعه در پیرامون مساله مورد بحث قرار میگیرند . و بعد از مردم مدیران هستند كه رابطه بین ساختارها و مساله را ایجاد میكنند ودر آخرین مرحله نیز ساختارها و فرآیندهای اداری ، چارچوبهای سیاسی وجود دارند كه مدیران جامعه باید درآن به فعالیت بپردازند .

-----------------------

5-1-1 : موانع در سر راه مشاركت :

1- ماهیت زندگی در جامعه پیشرفته :

موانعی كه ناشی از واقعیتهای عینی در زندگی روزانه به موقعیت طبقه اجتماعی شهروندان پیوند خورده است و شامل عواملی مانند انتقال ، محدودیتهای زمان ، ساختار خانواده ، تعداد افراد در نیروی كار .

2- فرآیند های اداری : دومین مجموعه از موانع فرآیندهای اداری است ، این موانع متناقض و مخالف عقاید عمومی هستند .

3- تكنیكهای مشاركت : اكثر روشها و تكنیكهای استفاده در مشاركت نامناسب هستند ، غیر موثرترین تكنیك مشاركت شنود عمومی است به نظر مدیران ساختار شنود عمومی و جلسات عمومی مانع تبادل اطلاعات با مفهوم میشود شنود عمومی در واقع درباره ارتباطات نیست بلكه در اصل متقاعد كردن میباشد .

شنود عمومی بصورت یك ارتباط یكطرفه است وابزاری است ناكارآمد جهت مشاركت افراد برای حركت به سمت مشاركت صحیح مدیران باید در عمل كردن جاریشان تغییراتی را انجام دهند دیگر اینكه نظامهای قانونی و حقوقی ، ارزشها و سنتهای اجتماعی و نیز توزیع نادرست داراییهاست .

5- 1- ج : راههای غلبه بر موانع مشاركت :

برای جلوگیری از ناكارآمدی مشاركت و ایجاد یك فرصت واقعی برای نفوذ بر فرآیندهای اداری و پیامدهای آن افرایش خواهد یافت . بنظر لئون (( تغییر تكنیكهای مشاركتی جهت اعمال صحیح و موثرتر بعنوان یك فرآیند یادگیری دوطرفه است كه مدیران و شهروندان به یادگیری آن نیازمندند .1

مدلهای مشاركت صحیح و مطلوب دارای سه بخش اصلی میباشد

1-   توانمند سازی و آموزش اعضای جامعه

2-   آموزش مجدد مدیران

3-   توانمند ساختن ساختارها و فرآیندهای اداری

5-2- مشاركت در سازمانها :

در تعریفهای مختلف و گوناگون كه در قبل بیان كردیم تعریف از مشاركت به افزایش درگیری كارمندان در تصمیمات متنوع  اتخاذ شده در سازمان میباشد . بررسی مشاركت در سازمان بیشتر از دیدگاه بهره وری بررسی میشود .

الف : تاریخچه تئوریك مشاركت :

ماكس وبر جامعه شناس آلمانی و صاحب نظر در علم مدیریت به پیشرفت كار و صنعت و اعمال مدیریت از طریق قوانین و مقررات بدون توجه به احساسات و عواطف و خواسته های انسانی و بالاخص بدون التفات به مشاركت كاركنان تكیه داشته است . اصول مدیریت علمی و اداری بصورتی جامع تر و مناسب تر توسط تیلور و فایول مطرح گردید اما در این نظریه نیز به انسان وافراد بعنوان یك انرژی ماشین و مكانیكی در راستای حداكثر بهره وری از نیروی مصرفی و سرعت در بروز عمل كردن فعالیتهای انسانی نظر داشتند .

دالتون مایو و شاگردانش معتقد بودند كه به خاطر اینكه قادر باشیم در سازمانها و ادارات تشكلهای كشوری همزیستی مسالمت آمیزی بین افراد سازمان و اعضای عالیرتبه مدیریت بوجود آوریم لازم است جو و محیطی دوستان و صمیمی را در بین آنها ایجاد نماییم تا بتوانیم از تاثیرات حاصله نتایج بهینه و مطلوبی را كسب نماییم . 2

-----------------------

اصولاً در اداره كردن سازمانها یك ویژگی مهم را اثبات میكند :

اولاً : مشاركت عامل انتخاب بهتر راه حلها و برای افراد و كاركنان در سازمان یك نوع دموكراسی را برای حمایت از آنها ایجاد میكند .

ثانیاً : با توجه نمودن  و ارزش نهادن كاركنان و سازی دخالت آنان را در تصمیم گیریها فراهم میكنند .

ب : اهمیت مطالعه مدیریت مشاركتی :

این اهمیت از چند بعد ناشی می شود :

اول : از جو روانی

دوم : از بعد پیشرفت

سوم : از بعد بهره وری

اول : از بعد روانی :

در بعد اول میتوانیم به این مسئله توجه كنیم كه در جوامع امروزی با توجه به اهمیتی كه به رفتار انسان و رفتار و گرایشهای او در جامعه داده میشود و نیز در مهمترین بخش هرجامعه كه همان خانواده است مشاركت به معنای یك امر ضروری و مهم بیان گردیده و این ایده نیز در تربیت انسانها جای مهمی را پیدا كرده است در سازمانها اگر از این زمینه تربیتی افراد بطور درست استفاده نشود باعث ازخودبیگانگی یا الینه شدن وی میگردد ودر متعارض با جامعه و زمینه تربیتی خویش قرار میگیرد .

دوم : از بعد پیشرفت علم مدیریت :

این مطلب را از نظریات دو نویسنده و صاحب نظر علم مدیریت بیان میكنیم ( بنظر لی پرستون و جیمز بت در مدیریت سه تحول و انقلاب صورت گرفته اولی سلسله مراتب سازمان در مدیریت بود .

دومی : جدا كردن مالكیت از مدیریت

سومی : از بقیه مهمتر است مشاركت در مدیریت میباشد

در حال حاضر ودر عصر كنونی ژاپنی ها براساس این نوع نگرش توانسته اند ی طرح جدید بنام كایزن كه یكی از زیر مجموعه های مدیریت مشاركتی است پیاده نمایند و با توجه به نتیجه آن كشورهای دیگر نیز به پیاده كردن ان در جامعه و سازمانهایشان تشویق شده اند .

سوم از دیدگاه بهره وری :

در بخشهای گذشته به سلسله مراتب نیازها و مطابق آن بر نوع مشاركت افراد در سازمان را نیز بیان نمودیم .مشاركت افراد در هر وضعیتی كه باشند باعث میگردد كه ارزش و احترامی را كه در اولین بخش این تقسیم بندی به آن اشاره كردیم كه در خانواده ها و جامعه به آن اهمیت داده اند . سازمان نیز كه محیط زندگی كاری افراد را تشكیل میدهد به آنان ارج بنهد نیاز خودیابی و احترام را در افراد سازمان تقویت نموده و باعث افزایش بهره وری و نیز كاهش هزینه های نامعلوم سازمان میگردد .

ج : نگرشها و برخوردهای مختلف سازمانها با مشاركت :

در طی سالهای اخیر نگرش بسیاری از مدیران نسبت به مشاركت كاركنان در سازمانها تغییر یافته است .

اما بطور كلی سه نگرش برای برخورد با مشاركت در سازمانها وجود دارد :

1) سازمان بعنوان ابزار :

در این نوع سازمان مالك و مدیر یك نفر بوده و سازمان و اجزای آن ، مانند یك ماشین عمل كرده و به سود آوری مالك كمك میكنند .

2) سازمان بعنوان یك موجود زنده :

مالكیت از مدیر جدا گردیده و توسعه سازی است كه دارای نقش میباشند .

3) سازمان بعنوان یك نظام اجتماعی ، كاركنان ومدیران بعنوان گروههای ذینفع اصلی و سهامداران .... همگی در رشد و بقاء سازمانی مشاركت دارند .

عمده دلایل اساسی حمایت از مشاركت كاركنان در تصمیم گیریهای مدیریت :

الف : تاثیرات مثبت و شگرفی كه در روحیه كاركنان بواسطه احترام به عقاید و نظرات و افكارشان برجای میگذارد .

ب : وسیله ای مناسب و معقول است برای برقراری ارتباط مفید و موثر و دائمی و پیوسته بین كاركنان و مدیریت بوده و تصویب طرحها و روشها را میسر سازد .

ج : در راستای تحقق اهداف فرد و سازمان ایجاد انگیزه های قوی می نماید .

اما مشاركت در سازمان خود به سه بخش:  عدم مشاركت ، مشاركت جویی و مشاركت كامل تقسیم میگردد .مشاركت در مدیریت عبارتست از (( ایفای نقش از طریق اظهار نظر ، ارائه پیشنهاد ، تصمیم همراه مشورت ، قبول مسئولیت در زمینه فعالیتهای سازمان ، انتخاب نوع كار، بهبود و توسعه كار و توزیع دستآوردهای حاصله )) (1) و یا آنكه مدیریت مشاركتی عبارتست از مجموعه گردش كار وعملیاتی كه تمام كاركنان و زیردستان یك سازمان را در روند تصمیم گیریهای مربوط به آن سازمان دخالت داده و شركت میسازد . تاكید اصلی این نوع مدیریت بر همكاری و مشاركت علاقه مندانه و داوطلبانه عموم افراد استوار است و میخواهد از ایده ها و نظرات و ابتكارات آنها در حل مشكلات و مسائل سازمانی استفاده كند (( براساس فرآیند این مدیریت بر مبنای تقسیم اختیارات بین مدیریت و كاركنان استوار    است ))2

---------------------------

اما آثار و پیامدهای مشاركت كاركنان در اهداف سازمانی :

1)     پذیرش و دگرگونی

2)     تعهد و دلبستگی به اهداف سازمانی

5-3 : عوامل كارآیی مشاركت :

مشاركت كارآمد و موثر بآسانی پدید نمیآید و بسیاری از مشاوران و پژوهشگران هم اكنون میكوشند تا بهتر كردن شیوه پرورش مشاركت در تشكیلات سازمانی دست پیدا كنند ، از تجربه ای كه در زمینه راهبردهای مدیریت مشاركت جو بدست امده است . چنین آشكار میشود كه برای كامیابی این راهبردهای مدیریت مشاركت جو بدست آمده است . چنین آشكار میشود كه برای كامیابی این راهبردها در دراز مدت شماری از شرطها و به شرحی كه در پی میآیند باید حاضر و آماده باشد .

الف : پشتیبانی ودرگیر شدن مدیریت مالی سازمان و جامعه كاركنان در امر مشاركت :

یك شرط مهم برای موفقیت در حمایت مدیریت مالی میباشد . تازمانیكه مدیریت عالی از كوششهای بهتر كردن كارپشتیبانی نكند و منابع مالی و وقت و تلاش معروف این نگرش نسازد احتمال اندكی است كه نگرش مدیریت مشاركتی به پیشرفت درخور توجهی در محیط سازمانی دست پیدا كند . بسیار قابل توجه و با اهمیت است كه مدیریت عالی خود رهبری و هدایت مشاركت را برعهده میگیرد و اعضای سازمان را با پشتیبانی و قدر شناسی از كوشش كه در این برنامه نیاز دارند دلگرم سازند .

ب : احساس نیاز به مشاركت برای بهتر كردن اوضاع كاری :

بطور كلی زمانیكه كوششهای بهتر كردن اوضاع كاری توجه میشود كه مدیریت عالی سازمان یا رئیسان واحدهای عمده آن احساس كنند ك جنبه های اساسی عملكرد سازمانی مانند :  بهره وری ، كیفیت كالا ، همكاری درونی ،  سازمان یا خوشنودی كاركنان به گونه مطلوبی كه توقع میرود وجود نداشته باشد ، همراه با این احساس یك احساس فوریت هم پدید میآید .در احساسی كه توجه كردن سریع و سر راست به دشوارهای سازمانی به شیوه ای سازنده تنها راه از میان برداشتن آثار منفی اوضاع به عملكرد سازمان است .

ج : پشتیبانی كاركنان :

رویكردهای مشاركتی به نتیجه نخواهد رسید مگر كاركنان از آن پشتیبانی نمایند .از تحلیلی كه درباره نظامهای مشاركتی در بسیاری از كشورهای جهان صورت گرفته است ،معلوم گردیده كه برای پشتیبانی مستمر ودرازمدت كاركنان چهار ویژگی باید فراهم باشد :

1)     استقرار نوعی از مشاركت در سود یا بهره وری از كار

2)     پیوند بلند مدت استخدامی وامنیت شغلی

3)     كم كردن تفاوتهای حقوقی امتیازات شغلی

4)     تضمین حقوق مزدی 1

پیگیری نتیجه هایی كه بعلت تلاشهای مشاركت جویانه ایجاد میشوند . بسیار مهم است كه كاركنان برای حل دشوارها ، پیگیری و پایداری از خود بروز دهند زیرا دگرگون كردن پیوندهای انسانی در سازمان یك عامل پیچیده است و آنان كه در این پیچیدگی درگیر هستند باید تا پایان كار خود از خود صبر و بردباری نشان دهند .

گاهی مدیران و زیردستان آنان در طلب راه چاره ای سریع و فوری برای دشواریها هستند ولی بیشتر برنامه های بهتر كردن اوضاع كاری را نمیتوان با شتاب بانجام رساند وبرای كامیابی نیاز به پیگیری دارد تا بهره های پایداری از آن گرفته شود . دربسیاری از حالتها ، فنون      مشاركت جویانه پیامدهای فوری و مثبت دارند ولی این بهتر شدنها اگر بصورت نگرش مستمر و دایم دیده نشوند بزودی حاصل مثبت آن در میان كارهای جاری از نظر پنهان خواهد ماند .

---------------------------

د : مشاوران شایسته وكاردان :

شرط دیگری كه در كامیابی كوششهای مشاركت جویانه اثر دارد وجود مشاوران شایسته وكاردان است . گرچه زمینه های علمی و تجربی اینگونه افراد بسیار متنوع است اما بسیاری از آنان در قلمروهای پویایی شناسی گروه روان شناسی اجتماعی ، روانشناسی بالینی یا راهنمایی و مهارتهای مشاوره معلومات گسترده كسب كرده اند كه میتواند از افراد بیرون سازمانی یا درون سازمانی باشد .

ه : برقرار بودن نگرش منظومه ای :

كوششهای بهتر كردن اوضاع كاری در سازمان بطور معمول به نگرش منظومه ای از سازمان و دشواریهای آن نیاز دارد .برپایه این نوع نگرش دگرگونیهای موجود در یك پیوند یا رویكرد سازمانی نیاز به تقویت و پشتیبانی دارند .

5- 4 : نحوه مشاركت كاركنان در سازمان :

الف : از طریق ارائه پیشنهاد

ب : تصمیم گیریهای دجانبه

ج : تصمیمهای كاری نیمه مستقل

د : گروههای كنترل كیفیت

ه : جلسات غیر رسمی

و : برنامه ریزی مدیریت مشاركتی

الف : یكی از راههای مشاركت كاركنان در نحوه اداره موسسه یا سازمان ویا انجام یك نوع فعالیت خاص در ارائه پیشنهاد برای بهتر كردن آنها میباشد . ارائه پیشنهاد به دو حالت صورت میگیرد .

در حالت اول : پیشنهاد به مافوق خود كه از آن میتوانند بعنوان یك بازخورد در ارزیابی فعالیتهای خود استفاده نمایند .

در حالت دوم : دادن پیشنهاد به منظور انجام آسانتر فعالیتها كه كاركنان در اینحالت از تخصص كاری خود استفاده میكنند .

ب : تصمیم گیریهای دوجانبه : این نوع مشاركت در آلمان و بعضی كشورهای دیگر به اجرا درآمده است كه درجه خاصی از مدیریت مشاركتی است . در این نوع مشاركت نمایندگان كاركنان و مدیران بطور مشترك سیاستهایی را در سطح سازمان تعیین میكنند .1

از مزایای تصمیم گیریهای دوجانبه این است كه از طریق شركت نمایندگانشان در هیئتهای مدیره یا شوراهای كار در فرآیند مدیریت مشاركت داشته باشند .

(( به این نوع مشاركت نویسندگان مدیریت میگویند . نوفذ كار بر روابط مدیریت نیروی كار ، بطور نسبی مهمتر از شركت نمایندگان در هیئتهای مدیرهاست )) 2

و این به آن دلیل است كه در هیئتهای مدیره هر موسسه هیچگونه تصمیم و یا فعالیتی درخصوص تنظیم روابط مدیریت و كاركنان صورت نمیگرید . بطور كلی این نوع روش مشاركت در همه جای جهان دارای پاسخ دهی مناسب نیست به آن دلیل كه دیدگاهها و  فلسفه های فردی و فرهنگی و نیز میزان سختی یا سهولت شرایط اقتصادی در این كشورها متفاوت است .

ج : تیمهای كاری نیمه مستقل : فرم تكامل یافته طرح كار بر مبنای مشاركت هستند این نوع مشاركت در ابتدا بصورت دیدگاه بر تصمیمهای فنی و اجتماعی بود كه توسط امری وتربیت بیان گردید وبعد از تكامل بصورت گروههای كاری نیمه مستقل درآمد . این نوع تیمها بصورت فرمهای كاری نیمه مستقلی هستند كه برای حل مسائل موسسه مناسب هستند . اعضای این تیم مسئولیت جمعی برای بررسی مشكلات كیفیت و كمیت و روش انجام كارها را میپذیرند . در تصمیم گیریهای مهم و موثر در سازمان درباره سرمایه تكنولوژی بكار رفته در موسسه و برنامه ریزی بلند مدت فعالیت میكنند .


این متن فقط قسمتی از پایان نامه ‌استراتژی می باشد

جهت دریافت کل متن ، لطفا آن را خریداری نمایید

قیمت فایل فقط 6,900 تومان

خرید

برچسب ها : پایان نامه ‌استراتژی , پایان نامه , استراتژی , دانلود استراتژی

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر