امروز: پنجشنبه 6 دی 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
بلوک کد اختصاصی

مدیریت استراتژیك

مدیریت استراتژیكدسته: مدیریت
بازدید: 31 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 90 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 142

پیشگفتار هدف از تشكیل هر دفتر اقتصادی میتواند موارد زیر باشد الف بدست آوردن سود حداكثر و بطور مستمر و در زمان طولانی ب – بدست آوردن سهم شایسته ای از بازار مربوطه نسبت به رقیبان در یك رشته صنعت یا در یك منطقه ومحدوده معین و یا حتی در خارج آن محدوده مورد فعالیت یك شركت یا سازمان برای بدست آوردن سود از فعالیت اقتصادی خود ، باید هز

قیمت فایل فقط 6,900 تومان

خرید

مدیریت استراتژیك

پیشگفتار :

- هدف از تشكیل هر دفتر اقتصادی :

میتواند موارد زیر باشد :

الف : بدست آوردن سود حداكثر و بطور مستمر و در زمان طولانی

ب – بدست آوردن سهم شایسته ای از بازار مربوطه نسبت به رقیبان در یك رشته صنعت یا در یك منطقه ومحدوده معین و یا حتی در خارج آن محدوده مورد فعالیت

یك شركت یا سازمان برای بدست آوردن سود از فعالیت اقتصادی خود ، باید هزینه های هنگفت مالی و انسانی را متحمل شود تا بتواند در طی چند سال ( كه البته بسته به نوع فعالیت دارد ) به نقطه سربه سری فعالیت مربوط دست پیدا كند .

داشتن هزینه های ثابت هنگفت تا رسیدن به سودآوری و نقطه سربه سری ، شركتها را برآن داشت تا به یك سری فعالیتها و برنامه ریزیها و تصمیماتی دست بزنند كه علاوه بر پرداخت و جبران هزینه های هنگفت ثابت و متغیر شركت را به سودآوری نیز برسانند .

ازطرفی سودآوری شركت رابطه مستقیمی با طول عمرآن دادر . یعنی اینكه هرچه شركت سودآورتر باشد ، چرخه و دوره عمر آن بیشتر و طولانی تر است و نیز طول عمر یك بنگاه اقتصادی نیز خود باعث می شود تا شركت به سودآوری دست پیدا كند .

اما ازآنجا كه هر شركت و یا بنگاه اقتصادی در دوره عمر خود مراحل رشد سودآوری و افول را طی میكند بنابر این شناخت عواملی كه باعث فرصت برای یك سازمان یا شركت میشود و نیز عوامل تهدید كننده بقاء و دوام آنچه از داخل و خارج سازمان از ضروریات حیات یا دوره زندگی شركت میباشند . دیگر اینكه شركتها برای رسیدن به سود بیشتر و نیز اعتبار و هویت سازمانی احتیاج به داشتن فعالیت در سهم بالای بازار و شناخت ازطرف مشتریان میباشند .كه وجود شركتهای رقیب در یك رشته صنعت باعث رقابت برای رسیدن به سهم شایسته ای ازبازار میگردد .

استفاده از تكنیكها و روشها و استراتژی های خاص و كارآمد شركت را در رسیدن به پیروزی در این رقابت و نیز دست یافتن به رهبری بازار رهنمون میشود كه میتواند با دردست گرفتن سهم عمده فعالیت بازار باعث اعتبار سازمانی برای شركتها و نیز با استفاده از روشهای كنترلی در بازار بعنوان یك تاثیرگذار قلمداد شود .

حل سوال اینجاست ، چگونه میتوان به این مهم دست یافت ؟

رسیدن به چنین هدفی آرزوی هربنگاه اقتصادی است اما چرا فقط چند شركت میتوانند موفق شوند و دیگر شركتها استفاده چندانی نمیتواند از فعالیت خود ببرند .

پاسخ به این سوالات مذكور را به این ترتیب بیان میكنیم .

مدیریت عالی سازمان با عنوان یك تشخیص دهنده و راهبر در سطح بالای سازمانی با انتخاب گزینه های صحیح و درست از استراتژی ها و تصمیمات در شرایط مختلف میتواند سازمان را به سطح مطلوبی از بازدهی و بهره وری و نیز رشد سازمانی سوق دهد . شناخت عوامل محیطی درونی و بیرونی نیز مطلع بودن از اوضاع اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی مدیران را در انتخاب راه و رسم مشخص و مطمئن در پیمودن مسیر خاص یاری میكند .

اما گاهی سازمان یك هدف بلندمدت برای خود در نظر میگیرد . رسیدن به هدف بلند مدت با شناخت از آینده ای كه هیچگاه معلوم نیست و در دنیای بسیار متغیر امروزی هیچ معیاری برای آن نمیتواند متصور بود ، چگونه میتواند میسر باشد ؟

جدای از مطالعات محیطی ازقبیل درونی و بیرونی و نیز شناخت از اوضاغ اجتماعی ، سیاسی و فرنگی و نیز قوانین دولتی ، استفاده از نوع تكنولوژی در شركتها و نیز بررسی بازارها درحال و آینده و تشخیص بموقع تغییر نیازها در جوامع میتواند مدیران عالی سازمان را در رسیدن به اهداف بلند مدت سازمانها رهنمون شوند .

عوامل نام برده فوق خود دارای یك روش سیستمی و موقعیتی است كه از آن بعنوان مدیریت استراتژیك یاد میشود . اگر مدیریت استراتژیك با استفاده خلاقانه و درست موقعیتی در مقاطع مختلف زمانی انجام شود سازمان را به سطحی قابل قبول از سودآوری خواهد رساند وگرنه تمامی امكانات منابع و داراییهای سازمان را به باد خواهد داد و شركت را به زوال و نیستی میكشاند .

شناخت مراحل سیستماتیك مدیریت استراتژیك نخستین گام در استفاده از آن میباشد . داشتن دیدگاهی راهبردی برای مدیران سازمانها امتیازی است كه میتواند به بهره وری و موقعیت سازمان بیانجامد ، هرچند كه این موضوع آنقدر وسیع است كه تنها با مطالعه ای كلی از آن بسنده میكنیم .

تاریخچه :

از مطالعات تاریخی میتوان دریافت كه استراتژی های سیاسی و نظامی از دوران پیش از تاریخ نیز وجود داشته اند . با پیچیده تر شدن و بزرگتر شدن و نیز متمدن تر شدن جوامع ، تعارضات وامیران ، سیاستمداران و فرماندهان روز به روز شدت گرفت كه به مطالعه مفاهیم استراتژیك نیاز پیدا شد نا آنكه مجموعه ای از عوامل به هم پیوسته كه چكیده ای از آن را در سخنان بزرگانی چون سانتسو ، ماكیاولی ، ناپلئون و .... می بینیم [1]

همچنین بنیادی ترین اصول استراتژی ( نظامی و سیاسی ) در دوران پیش از مسیحیت در جوامع مهم آن روز ازقبیل ایران ، یونان و روم نیز وجود داشت و سازمانهای امروزی در اولین مرحله این اصول را با محیط و موقعیت خاص خود منطبق كرده اند .

مفاهیم نظامی در گذشته هنوز هم بر اندیشه استراتژیك در دوران جدید سایه افكنده است ازجمله آنكه شارن هودست ، نیاز به تحلیل نیروها و ساختارهای اجتماعی را بعنوان مبنای درك شیوه های فرماندهی اثربخش و مدرك مورد استفاده قرار میدهد .[2]

فردریك كبیر این نكته را در قلمرو فرماندهی خود به اثبات رسانیده است . وی با تكیه بر اینگونه تحلیلها ، آموزش و انظباط و اقدام سریع را بعنوان مفاهیم اساسی برای یك فرهنگ منسجم آلمانی كه پیوسته باید برای جنگ در جبهه آماده باشند بكار گرفت .

فون بولو نیز چیرگی نقش استراتژیك موضع گیری جغرافیایی و نظامهای پشتیبانی تداركاتی را در استراتژی مورد تاكید قراردهد[3]

صدها مورد از موارد بالا گویای آن است كه تمامی این متفكران و مدیران عصر جدید اصول كلاسیك استراتژی را به دوران یونان باستان بكار گرفته میشد مورد استفاده قرار داده اند .

پس میتوان از تجزیه و تحلیل استراتژی های نظامی -  سیاسی در دوران گذشته و بخصوص دوران باستان به نكات قابل توجهی دست پیدا كرد كه برای طرح راهبرد های امروزی موثر و مفید واقع شود .

اول اینكه تمامی استراتژی های اثربخس سه عنصر مهم دارند [4]

الف -  مهمترین هدفهایی كه باید حاصل شوند .

ب – برترین و بهترین سیاستها و روشهایی كه باید برای انجام عملیات ها بكار گرفته شوند .

ج – توالی عملیات عمده ای كه باید به هدفهای مشخص و معیارهای معین منجر شود

.

دوم : استراتژیهای اثربخش حول چند محور و چند حركت اساسی كه به آنها همبستگی و تمركز و توازن میدهد تشكیل میشود كه بعضی از حركتها موقتی و بعضی دیگر تا پایان عمر استراتژی پایدارند

.

سوم : استراتژیها نه فقط با مسائل غیرقابل پیش بینی كه با امور ناشناخته سروكار دارند و همچنین تحلیل گری نیز نمیتواند معیین كند كه تعاملات و نیز نیروهای درون و بیرون سازمان تا چه حد برای سازمان ایجاد فرصت و یا تهدید میكنند [5]

چهارم : همانطوریكه در یك نبود اجزاء یك لشگر یا واحد نظامی دارای استراتژیهای عملیاتی، صحرایی ، جنگی و پیاده و توپخانه و .... هستند . یك سازمان نیز باید دارای سلسله مراتبی از استراتژیها باشند كه به یكدیگر وابسته و پیوسته بوده و دو به دو یك دیگر را تقویت كنند . هریك از این استراتژیها نیز باید خود كم و بیش كامل بوده و با اصل عدم تمركز همگراباشد [6]

در نتیجه آنكه خمیر مایه استراتژی عبارتست از ایجاد و عنوان موضعی آنقدر قدرتمند كه بتواند تعاملات و تغییرات درونی و بیرونی سازمان را خنثی كرده و به هدفهای خود برسد .

تعریف استراتژی و پیدایش آن :

استراتژی در معنی لغوی آن میتوان (( سوق دادن )) گسیل داشتن ، فرستادن بیان كرد [7]

این كلمه از نام استراتگوس ( Strategos  ) استراتژیك معروف یونانی گرفته شده است .در بعضی از منابع لاتین هم استراتژی از مفهوم استریوم ( Strratum ) به معنای راه و مسیر بیان شده است .[8]

اما بعلت آنكه استراتژی بیشتر در مفهوم و قلمرو نظامی قرار گرفته است ، از آن بیشتر در حیطه نظامی استفاده میشود . طبق این نظر تعریف جنگی استراتژی عبارتست از علم و هنر ، نحوه آرایش سپاه و یكی از طرفین متخاصم در جنگ است كه حركات طرف دیگر جنگ را خنثی كند . با بررسی در تاریخ و متون گذشته میتوان دریافت كه استراتژیهای نظامی و دیپلماتیك از دوران گذشته همراه با تاریخ انسانی بوده است .

نقش مورخان و شاعران و دانشمندان در ادوار گذشته در حقیقت این بوده كه مجموعه ای از دانش تجربی و آزموده شده ای را گرد آوری كنند و آنها را بعنوان وسیله ای برای آگاهی ، بندگان بوجود بیاورند .

با رشد و پیشرفت جامعه ها و نیز پیچیده تر شدن آنها ، وجود تعارضات میان امیران مردم ، سیاستمداران و فرماندهان به مطالعه مفاهیم استراتژیك اساسی و آزموده پرداختند تا مجموعه بهم پیوسته از اصول ویژه پدیدار شد .

ورود استراتژی در داخل حیطه علوم اجتماعی در حیطه اقتصاد بعد از نیمه اول قرن بیستم میلادی جای خود را باز كرد .

اما استراتژی در معنای اقتصادی برای اولین بار توسط دو نویسنده به نامهای (( نیومن ))‌       ( Neumen  ) و مورگنتون ((Morgenstern  )) كه هم اقتصاد دان و هم ریاضیدان بودند بكار گرفته شد . روش آنها بصورت عملكرد فردی بوده كه سعی میكردند شرگردهای زیركانه دوبازیكن را كه تلاش میكنند برطرف مقابل برتری یابند بطور منظم بیان كنند .[9]

روابط بین سازمان و محیط خود بمنظور فراهم آوردن امكان برتری یافتن بر رقبا، منابع خویش را به حركت وا میدارد .

بعلت تغییرات متنوع و پیچیده كه هر زمان با ان روبروست در مورد تعاریف و نظرات صاحب نظران اتفاق نظر وجود ندارد .

تعاریف مفهومی استراتژی :

از استراتژی تعابیر و تعریفهای گوناگون شده است كه به آنها میپردازیم :

1- استراتژی به معنای طرح و نقشه : از دیدگاه این نوع تعریف هر استراتژی بعنوان یك نقشه از پیش تعیین شده است كه میتوان فرد ، سازمان و یا یك واحد نظامی را به یك هدف معین برساند و یا یك راهنما است برای برخورد با وضعیت جدید .

- در امور نظامی استراتژی ( به معنای نقشه ) تهیه پیش نویس طرح جنگ ، شكل دهی مبارزات اقدامات فردی در درون این طرح و تصمیم گیری در مورد برخوردهای فردی .[10]

- در نظریه بازی عبارتست از یك طرح كامل ، طراحی كه معین میكند بازیكن در هر موقعیت ممكن چه انتخابهایی را خواهد كرد .[11]

- در مدیریت طراحی واحد و جامع و یكپارچه است كه برای اطمینان از دستیابی به هدفهای اساسی موسسه تنظیم میشود .[12]

2- استراتژی بعنوان یك الگو : یك تعریف دیگری كه میتوان از استراتژی بیان كرد راهنما و الگو بودن استراتژیها كه سازمان را در انطباق فعالیتها با آن دارد .

همانطور كه پیشتر نیز بیان شد ، بعلت تغییرات محیطی و اینكه محیط شركت با دیگری تفاوت دارد و نیز توانائیها و ضعفهای شركتها وسازمانها متفاوت است بنابراین در استفاده از الگو میتوان گفت كه شیوه های موفق به تدریج بصورت الگوی اقدامی درمیآیند كه استراتژی را تشكیل میدهند اما قطعاً یك استراتژی كلی در این مورد نداریم .

اما همیشه استراتژیها دارای یك نقشه كامل كه واز پیش تعیین شده نیستندممكن است نقشه ها تحقق نیابند و الگوها شاید بودن نقشه باشند كه از پیش به آن فكر شده باشد .

طبق نظرهیوم : استراتژیها میتوانند بصورت یك دامنه ((RANG )) قرار بگیرند كه هریك دارای شرایط خاصی هستند ، از استراتژی برنامه ریزی شده تا استراتژی تحمیلی كه سازمان هیچ نقش در آن ندارد .

الف – الگوهای متفاوت استراتژی :

الف -1 : استراتژی برنامه ریزی شده : [13] هدفهای دقیق به توسط یك رهبری مركزی تنظیم و بیان میشود . پس به كمك نظارت رسمی برای اجرای طبیعی آنها در محیطی معمولی و قابل كنترل یا قابل پیش بینی پشتیبانی میشود .

الف -2 : استراتژی كارسلارانه : [14] هدفها و مقاصد بصورت تصورات ذهنی بیان نشده یك رهبر موجودیت دارند و بنابر این با فرصتهای جدید قابل انطباق هستند . سازمان تحت كنترل شخصی این رهبر است و بنابراین با فرصتهای جدید قابل انطباق هستند .

الف -3 : استراتژی های ایدئولوژیكی : [15] هدفها بصورت تصورات ذهنی همه اعضای سازمان موجودیت دارند و به كمك هنجارهای مشترك قوی كنترل میشوند .

الف -4 : استراتژی چتری : (1) رهبری سازمانی كه بطور نسبی بر اقدامات نظارت دارد ، هدفها مرزهای استراتژیك را بیان میكنند و دیگران باید برمبنای آن اقدام نمایند .

الف -5 : استراتژی فرآیندی : (2) رهبری سازمان ابعاد فرآیندی استراتژی را كنترل میكند ولی محتوای عملی استراتژی را به دیگران وامیگذارد .

الف -6 : استراتژی ناپیوسته : (3) اعضاء واحدهای فرعی كه سست گونه به بقیه بخشهای سازمان مرتبط هستند ، الگوهایی در جریان اقدامات و عملیات خود پدید می آورند كه این امر در تناقض با هدفهای مشترك یا سازمان مركزی صورت میگیرد .

الف -7 : استراتژی توافقی : (4) اعضای مختلف سازمان با برقراری تعادل متقابل برالگوهایی كه در سازمان مطرح است درحالیكه هدفهای مشترك وجود ندارند ، اتفاق نظر دارند .

الف -8 : استراتژی تحمیلی : (5) محیط خارجی الگوها را برای اقدامات در سازمان تعیین میكند یابا تحمیل مستقیم ، یا با انتخابهای سازمانی اجباری غیرآشكاری .

1-2-3 : استراتژی به معنای موضع : (6) پس از دو تعریف بیان شده در مورد استراتژی ، هنوز یك سوال باقی می ماند ، استراتژی در مورد چه چیزی ؟ می دانیم كه استراتژی یك موضع سازمانی است و وسیله ای برای مشخص كردن اینكه یك سازمان در كجای محیط رشته صنعت خود ، در كجای بازار ودر كجای محیط جامعه خویش قرار دارد . طبق این تعریف میتوان گفت كه با استراتژی نیروی واسط بین سازمان و محیط آن میباشد واز دیدگاه مدیریت یعنی قلمرو بازار تولید و فعالیت یك شركت .

1-2-4 : استراتژی به معنای دیدگاه : (7) برمبنای این تعریف ، استراتژی و نحوه پیاده كردن آن در سازمان یك دیدگاه است كه محتوای آن تنها در یك وضعیت شاخص و خاص تشكیل نمیشود بلكه نوعی تصویر ذهنی پایدار است نسبت به جهان .

مانند دیدگاه ، رتری طلبی در بازار ، بازاریابی ، تولید برمبنای خواست مشتری و ......

دید استراتژی به هر سازمان یك هویت یا شخصیت به آن میدهد ، نسبت به نحوه عمل و فعالیت شركت .

-------------------

1-2-3-4- براین كوئین – جیمز – مدیریت استراتژیك صفحه 39

5- مینتس برگ ، هنری ، مدیریت استراتژیك صفحه 39

6- همان ماخذ صفحه 40

7- همان صفحه 43

در اینمورد ، بنظر فیلیپ سلزنیك : شخصیت سازمان را تعهدهایی می سازند ، منسجم و مشخص نسبت به چگونگی عمل و بازتاب كه در درون آن جای گرفته اند .[16]

بطوركلی میتوان گفت كه : استراتژی ها قبل از آنكه پیاده شوند در محیط سازمانی یك مفهوم ذهنی هستند كه در ذهن افراد ذینفع وجود دارند .

1-2-5 : استراتژی صاف و مختلط : این تعاریف طبق نظر ایگو رانسف در مدیریت استراتژیك بیان شده است .

1-2-5-1: استراتژی كلی و مختلط هم نشاندهنده یك قاعده تصمیم گیری آماری است كه مشخص میكند سازمان در یك وضعیت معین كدام نوع استراتژی را انتخاب خواهد كرد .

1-2-6 : تعریف استراتژی توسط چند كارشناس مدیریت : [17]

آ.د.چندلر : استراتژی بعنوان تعیین آماج و هدفهای دراز مدت در سازمان و برای تحقق پذیری این آماج تخصیص دادن منابع مورد نیاز و آماده نمودن برنامه های فعالیتی مناسب [18]

تعاریف مدیریتی استراتژیك :

آنتونی بیان میدارد : (( تصمیم گیری در مورد سیاستهای مربوط به اهداف سازمان و تغییرات در آن اهداف ، منابع مورد استفاده در آنها ، تعیین ویژگیهای این منابع ، توزیع و كاربرد     آنها ))[19]

تایلس میگوید : (( استراتژی یك مجموعه كاملی از سیاست و اهداف معین و مشخص یك سازمان میباشد )) [20]

طبق تعریف اندروس : (( استراتژی یعنی اینكه سازمان كدام كار را انجام میدهد یا میخواهد انجام دهد ، چه نوع سازمانی است ، یا میخواهد باشد را تعریف كرده است ، آماج ، هدفها و تمامی وظایف و روشهای لازمه برای تحقق بخشیدن به انها را مشخص میكند .[21]

هافر و شندل هم استراتژی را بعنوان فعالیتهای تامین كننده ، همآهنگی بین آنها و منابع داخلی و استعدادهای سازمان با فرصتها و تهدیدهای محیط بیرونی تعبیر میكنند .4

همانطوریكه میدانیم مدیریت استراتژیك یك فرآنید و سیستم مدیریتی است كه مربوط به محیط و تغییرات محیطی سازمان میباشد واز انجا كه محیط سازمانی هر شركت یا سازمان متفاوت و پیچیده است بنابر این تعاریف كارشناسان مدیریت استراتژیك و علم مدیریت با یكدیگر مشابهت چندانی ندارند و هنوز هم كارشناسان نتوانسته اند به یك تعریف جامع ، شاخص و كامل برای مدیریت استراتژیك در همه سازمانها دست پیدا كنند .

مقدمه :

مشاركت از زمان بدو موجودیت انسان و جوامع انسانی در سطح ابتدایی وجود داشته و نیز باعث تغییر در سطح زندگی و پیشرفته شدن آن نیاز به مشاركت بیشتر گردید و همچنین دامنه استفاده از آن نیز افزایش پیدا كند در اهمیت امر مشاركت میتوان بیان كرد كه جوامع انسانی دارای اهمیت فراوانی از طیف های مختلف هستند .

كوچكترین واحد بسیار با اهمیت در جوامع انسانی كه منشاء پیدایش انسانها مشاركت در امور اداره آن امری مهم و اجتناب ناپذیر میباشد با برقراری ارتباط افراد با محیط بیرون از خانه اگر نسبت مشاركت در آن به محیط خانوادگی  خود تفاوت داشته باشد دوجهت باعث كاهش كارآیی افراد و سپس جامعه و یا سازمان میگردد :

اول : باعث ایجاد تعارض گردیده زیرا خود با زمینه مشاركتی تربیت شده است ودر محیط كار خود دچار تعارض گردیده و بسوی شدن او از خود بیگانگی پیش رفته و احساس ارزشمندی خودی را از دست میدهد .

دوم : سازمانها و جوامع خود تشكیل یافته از افراد زیر مجموعه هستند كه در صورت پایین بودن كارآیی این مشكل در ساختار جامعه و یا سازمانی نیز تاثیر گذار خواهد بود .

تاریخچه :

عمر مشاركت تاریخی باندازه عمر تشكیل جوامع انسانی دارد و با تغییر نیازهای افراد ویا جوامع انسانی نوع مشاركت نیز تغییر كرده است مشاركت در جوامع انسانی معمولی از زمان یونان باستان دارد مشاركت بنحوه های گوناگون نیز در مقاطع مختلف تاریخی وجود داشته است . در زمان تشكیل حكومت اسلامی در مدینه توسط پیامبر اكرم (ص) این نگرش مشاركتی در بیانات ایشان و همچنین در زمان علی (ع) وجود داشته است و ایشان بیانات فراوانی از این دست بیان كرده اند كه بیانگر این نوع دیدگاه میباشد .

در جوامع امروزی اصلی ترین زیربنای مشاركت اصل برابری مردم است و هرگاه كه این اصل برابری همراه با ارزش نهادن به آنها باشد آنگاه مشاركت در جامعه میتواند بصورت یك امتیاز برای موفق شدن و بهره مندی از فعالیتهای جمعی استفاده گردد .

در پذیرش این اصل كه مشاركت یك فراگرد است و نه یك فرآورده و یا بعبارتی یك علت است نه یك معلول .

پذیرش این اصل كه مشاركت فراگردی است كه از راه آن افراد جامعه به دگرگونی دست پیدا میكنند و دگرگونی را متناسب با شرایط بوجود  آمده و یا آنكه شرایط جدید خلق میكنند .

با داشتن یك زمینه مثبت فركی برداشت درست از فلسفه مشاركت بآسانی میتوان آن را علت اصلی دگرگون شدن پیروزیهای یكطرفه به چند طرفه تغییر كرد كه در ان اعتماد مردم به هم افزایش پیدا كرده و توان آنها برای افزایش دخالت در امور جامعه افزایش می یابد .

مشاركت مردم در جامعه به زیربنای آن بستگی دارد :

1-   سهیم كردن مردم در قدرت و اختیار 

2-   راه مردم به نظارت بر سرنوشت خویش

3-   بازگسودن فرصتهای پیشرفته به روی مردم

مشاركت در جوامع دارای دو بعد است یا دو صورت كلی است كه هركدام با دیگری     رابطه ای تنگاتنگ دارد .

اول : مشاركت مردم در جامعه

دوم : میزان اهمیت دادن حكومت در مشاركت دادن مردم و استفاده از سیاستهای مختلف در اینباره .

مشاركت مردم :

مشاركت مردم در بخشهای گوناگون میتواند صورت بگیرد كه عبارتست از بخشهای سیاسی ، اجتماعی ، اختصاصی و فرهنگی .

الف : مشاركت در خانواده :

خانواده بعنوان زندگی مشترك بین زن و مرد تشكیل میشود كه هریك دارای وظایف خاص خود هستند مردان برای چرخاندن چرخ اقتصادی خانواده و زنان نیز در تربیت فرزندان و مدیریت امور خانه را بعهده میگیرند . زن و مرد هركدام میتوانند با تلاش بیشتر خلع ناتوانی دیگری را بپوشانند از دیگر مواردی كه مشاركت در آن اهمیت فراوان دارد تربیت فرزندان است در خانواده كه مرد و زن هر دو باید با هم به انجام آن بپردازند .

ب  : مشاركت اقتصادی :

بیشتر مردم بخش عمده ای از عمر خود را برای گذراندن زندگی روزمره خود و كسب درآمد در فعالیت اقتصادی میگذرانند در بخش اقتصادی مردم این فرصت را پیدا میكنند تا توانائیهای خود را بروز داده و درآمد كسب نمایند مشاركت در زندگی اقتصادی نیزمبنایی برای افراد میآورد تا به احساس احترام به خویش و منزلت و حرمت اجتماعی دست یابند .

ج : مشاركت اجتماعی و فرهنگی :

مردم در جوامع انسانی دارای یك سری ارزشها و عرفهای خاص هستند و خواهان آن هستند این ارزشها و عرفها بصورت یك فرهنگ كامل همه ابعاد زندگیشان را تحت تاثیر قرار دهد و خود را نیز با آن منطبق نماید از عناصر فرهنگی كه در هر جامعه ای متفاوت است عبارتند از : زبان ، نوع پوشش ، آداب و سنن و ادبیات و موسیقی .

فرهنگها بعنوان یك وجه تمایز در بین جوامع انسانی باید مورد احترام و ارزش قرار گیرند و پیوسته در تمامی شئونات زندگی خود را نمایان سازند وگرنه به خودی خود منسوخ گردیده و از بین خواهد رفت ارزش یك فرهنگ به ماندگاری آن در طول زمانهای گوناگون است و هرچه كه ماندگاری آن بیشتر باشد آن فرهنگ ریشه دار تر خواهد بود .

د : مشاركت سیاسی :

مشاركت سیاسی مردم در سالهای كنونی رشد و گسترش فراوانی داشته است این نوع مشاركت و فعالیت دارای دو پیش زمینه بوده است :

اول : تاریخی

دوم : اقتصادی و نظامی

در سالهای اخیر و یا در قرن اخیر بعلت خوی استعماری بعضی از كشورها و دستیابی به كشورهای ضعیف تر و نیز غارت منابع آنها و همچنین داشتن پیشینه قوی كشورهای مورد تجاوز استعمارگران باعث گردیده تا مردم به جلوگیری از استعمار كشورهایشان اقدام نمایند .

دوم : از بعد اقتصادی و نظامی :

بدلیل آنكه در كشورهای مستمره اوضاع اسفبار اقتصادی اكثر مردم از یكطرف و از طرف دیگر حكومتهای خودكامه وابسته و یا دیكتاتوری با استفاده از ابزارهای اقتصادی و نظامی مردم را بصورت زندانی تبدیل كرده بودند باعث گردیده كه مبارزه علیه این نوع حكومت شكل بگیرد و تشدید شود وبا ساقط كردن دولتها و یا آزادی مستعمرات به حكومت دلخواه خود دست یابند و بتوانند با مشاركت در انتخابات ودر موارد سیاسی دیگر از قبیل عضویت در خوبها و داوطلبی در نمایندگی آن را اداره نمایند وبا این فعالیتها به یك مردم سالاری نیز دست پیدا كنند .

از ویژگیهای نظام مردم سالاری نظام سیاسی با زور كارآمد است كه به نهادهای نیرومندازقبیل مطبوعات ، جامعه مدنی و سازمانهای غیردولتی نیازمند است .

1- زمینه سازی مشاركت توسط دولتها :

همانطور كه مردم باید در مشاركت جوامع خود تلاش نمایند دولتها نیز باید زمینه سازی آنرا انجام دهند در سراسر جهان حكومتها همانطور كه به سوی اقتصادی مبتنی بر بازار حكومت میكنند برای كاستن از هزینه های خویش نظارتهای دولتی را كنار گذارده و راههای تازه ای را برای مشاركت كردن و فعالیتهایكارآفرینشان باز میگذارند این راهها عبارتند از :

الف : خصوصی سازی ، خصوصی سازی راههای تازه مشاركت مردم در بعد اقتصادی را فراوری دولتها قرار میدهد .

خصوصی سازی باعث میشود كه هزینه های تخصیص یافته به بخش دولتی كمتر گردیده و دولت در بخشهای ضروری تر سرمایه گذاری نمایند .

از سال 1980 ب اینطرف نزدیك به هفت هزار شركت یا سازمان دولتی به بخش خصوصی تبدیل شده اند كه از این میان هزار و چهارصد شركت در كشورهای درحال توسعه         بوده اند (1)

ب : انقلاب اطلاعاتی و زمینه سازی آن توسط دولتها با گسترش جمعی و قرار دادن این وسایل در دسترس مردم اطلاعات در سراسر جهان در زمان وقوع بطور همزمان پخش خواهد شد .

ج : سازمانهای غیردولتی :

این سازمانها در سالهای اخیر افزایش چشمگیری داشته اند در سال 1990 در كشورهای در حال توسعه در حدود پنجاه هزار سازمان غیردولتی وجود داشته كه در بخشهای گوناگون فعالیت میكنند . (2) ازقبیل بهداشت ، آموزش و پرورش .

-----------------------

1-2- مشاركت مردم – دكتر محمد علی طوسی – مجله مدیریت دولتی

با همه زمینه هایی كه برای مشاركت در جامعه وجود دارد اما تعداد بسیاری زیادی از مردم از مشاركت در جوامع خود بركنار مانده اند . این محرومان فقیرترین بخشهای مردم جامعه ، ساكنان روستاها ، بسیاری از اقلیتهای مذهبی و نژادی و تقریباً در همه كشورها زنان جامعه .

تعریف مشاركت :

تعریف مشاركت مشكل است زیرا این اصطلاح در بین فرهنگهای مختلف و در بین نظامهای روابط كار معنای یكسانی ندارد . مشاركت در تصمیم گیری مفهوم واحدی است اما به طرق مختلف بعمل در میآید . (1)

كاتن و همكاران و شوجل بیان میدارد كه مشاركت در تصمیم گیری در بسیاری از كشورهای مفاهیم گوناگونی دارند و از آن به تعابیر مختلفی یاد میشود .

و تعریف مشاركت از نظر دیبال عبارتست از : تصمیم گیری مشاركتی در سطح گروه ، دپارتمان و یا سازمان .

كپست میگوید كه : كوشش برای تعریف مشاركت كاركنان ، اغلب با سردرگمی و مشكلات همراه است اما ایده اصلی آن است كه افراد باید در مورد تصمیماتی كه از آن تاثیر میپذیرند حرفی برای گفتن داشته باشند . بعضی از نویسندگان مشاركت را تا سطح تفویض اختیار نیز گسترش داده اند و بعضی دیگر آن را تصمیم گروهی قلمداد كرده اند .

در تعاریف مشاركت ، نویسندگان به فرآیند تصمیم گیری تاكید میكنند و مشاركت را فرآیندی مورد توافقی میدانند كه از طریق آن كاركنان قادرند بر تصمیم های مدیریتی اثر بگذارند       (( كلارك ، فتچت ، ورابرتر و اكوالیوت ))

--------------------------------

1- مشاركت به چه معنی است – دكتر محمد علی طوسی – مجله مدیریت دولتی

دومین بخش از نویسندگان سعی كرده اند تا با تعامل بین نقش آفرینان در تعریفهای خودشان دقیتر باشند . در این مفهوم تاثیرگذاری كاركنان بر تصمیم ها اساس مشاركت را تشكیل میدهد (( میسی پیترسون )) .

در سومین دسته از نویسندگان تاكید بر قلمرو مشاركت نمود فراوان دارد .

چهارمنی دسته از نویسندگان شكل و اندازه مشاركت را مورد تاكید قرار داده اند .

دسته پنجم ، مشاركت را برحسب تصمیم گیری مشترك میكنند و ششمین دسته از نویسندگان درگیری روحی ، روانی كاركنان در تصمیم گیری را مورد لحاظ قرار دادند .

با توجه به تعاریف گوناگون مشاركت را میتوان هزینه درگیری كاركنان در تصمیمهای راهبری تاكتیكی سازمان بحساب آورد كه بصورت رسمی / غیر رسمی در شكل مستقیم – غیر مستقیم و با درجه سطح معین و حدود مشخص اتفاق می افتد .1

چگونه مشاركت مطرح و تنظیم میشود ؟

فرآیند مشاركت عمومی دارای چهار عنصر اصلی میباشد

1)     مساله یا موقعیت

2)     ساختارها ، سیستمها و فرآِندهای اداری در جاییكه مشاركت قرار میگیرد

3)     مدیران

4)     شهروندان

در طراحی مشاركت ابتدایی مشاركت طوری طراحی میشود كه حول و حوش مساله اصلی قرار بگیرد . بعد از مساله مردم وافراد جامعه در پیرامون مساله مورد بحث قرار میگیرند . و بعد از مردم مدیران هستند كه رابطه بین ساختارها و مساله را ایجاد میكنند ودر آخرین مرحله نیز ساختارها و فرآیندهای اداری ، چارچوبهای سیاسی وجود دارند كه مدیران جامعه باید درآن به فعالیت بپردازند .

-----------------------

1- رهنمود – فرج الله – درجات مشاركت و نیازهای غالب افراد – مجله مدیریت دولتی

5-1-1 : موانع در سر راه مشاركت :

1- ماهیت زندگی در جامعه پیشرفته :

موانعی كه ناشی از واقعیتهای عینی در زندگی روزانه به موقعیت طبقه اجتماعی شهروندان پیوند خورده است و شامل عواملی مانند انتقال ، محدودیتهای زمان ، ساختار خانواده ، تعداد افراد در نیروی كار .

2- فرآیند های اداری : دومین مجموعه از موانع فرآیندهای اداری است ، این موانع متناقض و مخالف عقاید عمومی هستند .

3- تكنیكهای مشاركت : اكثر روشها و تكنیكهای استفاده در مشاركت نامناسب هستند ، غیر موثرترین تكنیك مشاركت شنود عمومی است به نظر مدیران ساختار شنود عمومی و جلسات عمومی مانع تبادل اطلاعات با مفهوم میشود شنود عمومی در واقع درباره ارتباطات نیست بلكه در اصل متقاعد كردن میباشد .

شنود عمومی بصورت یك ارتباط یكطرفه است وابزاری است ناكارآمد جهت مشاركت افراد برای حركت به سمت مشاركت صحیح مدیران باید در عمل كردن جاریشان تغییراتی را انجام دهند دیگر اینكه نظامهای قانونی و حقوقی ، ارزشها و سنتهای اجتماعی و نیز توزیع نادرست داراییهاست .

5- 1- ج : راههای غلبه بر موانع مشاركت :

برای جلوگیری از ناكارآمدی مشاركت و ایجاد یك فرصت واقعی برای نفوذ بر فرآیندهای اداری و پیامدهای آن افرایش خواهد یافت . بنظر لئون (( تغییر تكنیكهای مشاركتی جهت اعمال صحیح و موثرتر بعنوان یك فرآیند یادگیری دوطرفه است كه مدیران و شهروندان به یادگیری آن نیازمندند .1

مدلهای مشاركت صحیح و مطلوب دارای سه بخش اصلی میباشد

1-   توانمند سازی و آموزش اعضای جامعه

2-   آموزش مجدد مدیران

3-   توانمند ساختن ساختارها و فرآیندهای اداری

5-2- مشاركت در سازمانها :

در تعریفهای مختلف و گوناگون كه در قبل بیان كردیم تعریف از مشاركت به افزایش درگیری كارمندان در تصمیمات متنوع  اتخاذ شده در سازمان میباشد . بررسی مشاركت در سازمان بیشتر از دیدگاه بهره وری بررسی میشود .


جهت دریافت فایل مدیریت استراتژیك لطفا آن را خریداری نمایید

قیمت فایل فقط 6,900 تومان

خرید

برچسب ها : مدیریت استراتژیك , دانلود مدیریت استراتژیك , مدیریت , استراتژیك , مشاركت در سازمانها , استراتژی , پروژه دانشجویی , دانلود پژوهش , تاریخچه تئوریك مشاركت , دانلود تحقیق , پایان نامه , مدیریت مشاركتی , دانلود پروژه

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر