در پژوهش حاضر، تأثیر كلان اقتصادی1 توسعه تجارت الكترونیكی درایران بر رشد تولید ناخالص داخلی (GDP)، رشد بهرهوری كل، رشد بهرهوری نیروی كار، بیكاری، تورم، سرمایهگذاری، بودجه دولت، متغیرهای پولی (عرضه و تقاضای پول، نقدینگی، نرخ بهره) صادرات، واردات و توسعه و رفاه اقتصادی بررسی میشود در قسمت اول پژوهش، كلیات، تعاریف، و معیارهای اندازهگیری تجارت
قیمت فایل فقط 2,900 تومان
تأثیر تجارت الكترونیكی بر متغیرهای كلان اقتصادی
چكیده
در پژوهش حاضر، تأثیر كلان اقتصادی[1] توسعه تجارت الكترونیكی درایران بر رشد تولید ناخالص داخلی (GDP)، رشد بهرهوری كل، رشد بهرهوری نیروی كار، بیكاری، تورم، سرمایهگذاری، بودجه دولت، متغیرهای پولی (عرضه و تقاضای پول، نقدینگی، نرخ بهره) صادرات، واردات و توسعه و رفاه اقتصادی بررسی میشود.
در قسمت اول پژوهش، كلیات، تعاریف، و معیارهای اندازهگیری تجارت الكترونیكی[2] به همراه مبانی نظری و ادبیات اقتصادی موضوع ارائه میشود.
در قسمت دوم با توجه به مطالعات تجربی در كشورهای دیگر و همچنین تجربه هشت كشور (استرالیا، امریكا، كانادا، چین، مالزی، دانمارك، سنگاپور و امارات) در زمینه تجارت الكترونیكی، و دسترسی به اطلاعات، مدل یا مدلهای مناسب از بین یكی از چهار رهیافت ذیل برای اندازهگیری یا برآورد تأثیرEC انتخاب میگردد[3]. در انتهای مقاله پس از برآورد، به بحث در مورد نتایج، ارائه راهكارها و سیاستهای اقتصادی میپردازیم.
چهار رهیافت كاندید زیر، برای انتخاب نهایی روش، مقایسه میشوند:
الف: رهیافت اقتصاد سنجی Econometrics Approach؛
ب: رهیافت تحلیل پوششی دادهها Data Envelopment Analysis (DEA) Approach؛
ج: رهیافت تعادل عمومی قابل محاسبه Approach Computable General Equilibirum (CGE)؛
د: رهیافت سیستمهای دینامیكی System Dynamics Approach.
مقدمه
پیشرفت فناوری اطلاعات و ارتباطات در دو دهه اخیر، و گسترش كاربردهای آن در عرصههای مختلف اقتصادی و اجتماعی، موجب شكلگیری فصل نوینی از روابط متقابل بین افراد، نهادها، شركتها و دولتها شده است. مفاهیم جدیدی در ادبیات اقتصادی و تجارت، در حال ظهور هستند. روشهای سنتی تجارت و كسب و كار، در حال بازنگری بوده و در پرتو این تحول، مشاغل و فعالیتهای جدید اقتصادی در حال شكلگیری هستند. عدهای تحول مذكور در فناوری اطلاعات و ارتباطات را بزرگترین انقلاب تكنولوژیك بعد از انقلاب صنعتی ارزیابی كرده (Mokyr,1996) و عدهای دیگر از آن تحت عنوان اقتصاد نوین و یا اقتصاد دیجیتال یاد میكنند.
اینترنت به عنوان یك شبكه جهانی و نیز به عنوان پیش نیاز تجارت الكترونیكی به دلیل داشتن حضورفراگیر[4]، هزینه دسترسی نسبتاً پایین، سهولت كار با آن، انعطافپذیری و جذابیت، در حال تغییر روشهای سنتی كسب و كار است. این فناوری، الگوهای جدیدی برای خرید، فروش و ارائه خدمات به مشتریان ارائه داده و در حال ارائه تعریفی جدید از روابط سنتی بین خریداران و فروشندگان است. همچنین این فناوری، موجب دگرگونی در روشهای تولید، توزیع، جستوجو و مبادله كالاها و خدمات، شده و میتواند سرعت عكسالعمل مؤسسات و بنگاهها را به علائم بازار و ارائه خدمات بهتر به مصرفكنندگان بیشتركند.
سؤالی كه مطرح می شود این است كه پیامد این تغییر ساختاری گسترده و پیچیده چه خواهد بود؟ آیا تجارت الكترونیكی، بهرهوری را تغییر خواهد داد؟ آیا تجارت الكترونیكی به ایجاد محصولات جدید و روشهای جدید كسب و كار منجر خواهد شد؟ آیا موجب افزایش اشتغال خواهد شد؟ آیا احتمال اینكه برخی از بخشها تأثیرات بیشتری نسبت به سایر بخشها بپذیرند وجود دارد؟ اثرات آن بر رقابتپذیری بینالمللی چگونه خواهد بود؟ چه پیامدهایی برای متغیرهای پولی و مالی درپیخواهد داشت؟ و سؤالات دیگر.
تجارت الكترونیكی مفاهیم و شاخصهای آن
تعامل بین فناوری و فرایند كسب و كار، كلید فهم اثراتی است كه تجارت الكترونیكی بر معاملات اقتصادی و در نهایت بر كل اقتصاد میتواند داشته باشد. آنچه تجارت الكترونیكی را از تجارت به روش سنتی متمایز میكند، اساساً روش یا مسیری است كه از طریق آن، اطلاعات بین خریداران و فروشندگان مبادله و پردازش میشود. در تجارت الكترونیكی، اطلاعات به جای اینكه از طریق تماس مستقیم اشخاص منتقل شود، از طریق یك شبكه دیجیتالی یا سایر كانالهای الكترونیكی مبادله میشود. تجارت الكترونیكی ممكن است یك كانال فروش، بازاریابی یا توزیع اضافی دركنار كانالهای سنتی تجارت ایجاد نماید و یا كالاها، خدمات و بازارهای جدیدی ایجاد كند.
تعاریفی كه در مورد تجارت الكترونیكی وجود دارد، با توجه به فعالیتها و معاملاتی كه در آنها لحاظ شده و همچنین زیرساختهای ارتباطی كه این فعالیتها و معاملات در آن انجام میشود، متفاوت هستند. همین امر سبب شده است تا نتایج مختلفی از تحقیقات انجام شده در سطح بینالمللی، در مورد ابعاد تأثیر تجارت الكترونیكی به دست آید. برخی تمام معاملات تجاری و مالی را كه به صورت الكترونیكی انجام میشوند؛ نظیر تبادل الكترونیكی دادهها (EDI)[5]، انتقال وجوه به صورت الكترونیكی (EFT)[6] و تمام فعالیتهای مربوط به كارتهای اعتباری ـ بدهی را تجارت الكترونیكی می نامند. برخی دیگر، تجارت الكترونیكی را محدود به خرده فروشی به مصرفكنندگان میكنند كه در آن، معامله و پرداخت بهای كالا و خدمات از طریق اینترنت صورت میگیرد. براساس یكی از این تعاریف، تجارت الكترونیكی عبارت است از خرید و فروش كالاها، خدمات و اطلاعات از طریق شبكههای كامپیوتری از جمله اینترنت. (Turban 2002).
كشورهای عضو OECD، تلاشهای وسیعی را برای ارائه یك تعریف استاندارد و اندازهگیری تجارت الكترونیكی انجام دادهاند. براساس معیارهای این كشورها كه به عنوان یك استاندارد بینالمللی در بسیاری از كشورهای جهان به كار میرود، هنگام تعریف تجارت الكترونیكی بایستی از سه بُعد شبكهای (تعریف وسیع و محدود)، فرایندها و فعالان[7] به آن نگریسته شود (Unctad 2001) و نیازهای تحقیقاتی و شاخصهای لازم به صورت سه مرحله آمادگی فنی[8]، شدت كاربری[9] و تأثیر[10]، تقسیمبندی شود.[11]
مبانی نظری و شواهد تجربی تأثیر كلان اقتصادی تجارت الكترونیكی
اثر تجارت الكترونیكی بر رشد GDP، رشد بهرهوری نیروی كار و رشد بهرهوری كل:
بهرهوری به بیان ساده عبارت از نسبت ستاده به نهاده است. در حقیقت، معیار بهرهوری تلاش دارد تا در یك بنگاه یا صنعت، آن بخشی از افزایش در تولید را اندازهگیری نماید كه به دلیل افزایش در نهادههای تولیدی به دست نیامده است.
دلایل متعددی مبنی بر اینكه تجارت الكترونیكی میتواند بهرهوری را افزایش دهد، وجود دارد. بنگاهها میتوانند با مهندسی مجدد از حداكثر ظرفیت فناوریهای جدید بهرهمند شوند. به عنوان مثال، با فروش الكترونیكی، بنگاهها میتوانند هزینههای انبارداری و سایر هزینههای نهادهای خود را كاهش داده و یا حتی میتوانند فرایند خرید و فروش خود را تغییر داده و هزینه مشترییابی را كاهش دهند.
از آنجایی كه تجارت الكترونیكی بخشی از فرایند گسترده تحولاتی است كه از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT)؛ یعنی فناوری اطلاعات (IT) به علاوه ارتباطات ایجاد میشود؛ لذا در بررسی اثرات اقتصادی آنها به ویژه در بررسی تأثیرات آنها بر رشد بهرهوری وGDP، معمولاً از یك ادبیات اقتصادی و نیز شواهد تجربی واحد استفاده میشود و تنها تفاوت در جایگزین كردن معیارهای كلی اندازهگیری مناسب هر یك از آنها، در روابط ریاضی است.
منافع حاصل از بهرهوری در سرمایهگذاری بر روی زیرساختهایی با ماهیت اطلاعات، برای مدتی منشاء مجادلات بین اقتصاددانان بوده است. یافتههای تحقیقات نشان میدهد كه بهكارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات از اواسط دهه 1970 به این طرف، با كاهش رشد بهرهوری نیروی كار و سرمایه در اغلب كشورهای توسعه یافته همراه بوده است. این مسئله به طرح مسئلهای تحت عنوان پارادوكس بهرهوری سولو در سال1987 منجر شد: «درهمه جا میتوانید عصر كامپیوتر را مشاهده كنید الّا بهرهوری». اولین موج تحلیلهای تجربی اثرICT بر بهرهوری، نشانههای بارزی مبنی بر اینكه استفاده از كامپیوتر موجب افزایش تولید میشود، ارائه نداد.
روششناسی حسابداری رشد[12]، روش غالب در اكثر مطالعات مربوط به اثرات مستقیم ICT بر رشد تولید است. در این روش، محصول با بهكارگیری خدمات نهادههای مختلف تولید میشود. بنگاهی كه هزینهاش را حداقل میكند، نهادههای تولید را تا جایی
مورد استفاده قرار میدهد كه هزینه نهایی هر عامل، برابر تولید نهایی آن عامل باشد. در چارچوب حسابداری رشد، تمام درآمدها به عنوان پرداخت به عوامل تولید تلقی میشود. تحت این شرایط، نرخ رشد تولید، برابر است با متوسط موزون نرخ رشد عوامل تولید به اضافه رشدی كه به حساب نیامده است. نرخ رشد اخیر، همان نرخ رشد بهرهوری كل (TFP) است. تابع تولید با سه نهاده را درنظر بگیرید:
(1)
كه در آن Q تولید، K1 سرمایه IT، K2 سرمایه غیر IT و L نیروی كار است. با لگاریتمگیری از طرفین تابع (1) و سپس دیفرانسیلگیری نسبت به زمان خواهیم داشت:
(2)
اگر در رابطه (2) ضرایب را به جای اینكه از روشهای اقتصاد سنجی تخمین بزنیم، برابر سهم درآمدی عامل فروض كنیم، رشد بهرهوری كل از رهیافت حسابداری رشد محاسبه میشود:
(3) رشد
اما همانگونه كه اشاره شد، علیرغم سرمایهگذاری عظیم در ایالات متحده و دیگر كشورهای جهان در دهه منتهی به 1990 به دلیل مواجه با پارادوكس بهرهوری، نتیجهگیری شد كه منافع بهرهوری حاصل از IT محسوس نبوده است (Roach 1988). با ادامه تحقیقات از سوی اقتصاددانان و محققان IT در مورد این پارادوكس (معما)، توجیههای متفاوتی ارائه شد. David (1990) علت را وجود وقفههای زمانی قابل ملاحظه بین سرمایهگذاری و بازده به دلیل تغییر ساختار بنگاه یا صنعت، میداند. Griliches (1994) به مسئله اندازهگیری (به خصوص در بخش خدمات) اشاره میكند. Oliner و Sichel (1994 و 2000) ادعا میكنند كه تا این اواخر، علیرغم افزایش سرمایهگذاری در IT، این نوع سرمایهگذاری نسبت بهكل سرمایهگذاریها ناچیز بوده است.Brynjolfsson و Hitt (2002) علت را كوچكی نمونه به دلیل كمبود اطلاعات میدانند. اخیراً برخی از تحلیلگران ادعا میكنند كه در مدلهای حسابداری رشد، ضریب سهم هزینههای (درآمد) محاسبه شده نسبت به متناظر برآورد شده آنها از طریق اقتصادسنجی كوچكتر است. به عبارت دیگر، اگر ضرایب به جای محاسبه (حسابداری رشد) برآورد شوند (اقتصادسنجی)، عمق سرمایه[13] (سرمایه بیشتر به ازای واحد نیروی كار) ICT در رشد بهرهوری نیروی كار در مدل اقتصادسنجی نسبت به رهیافت حسابداری رشد، عامل مهمتری خواهد بود و این نتیجه متفاوت، ممكن است مربوط به عامل اشاعه[14] ICT باشد كه در رهیافت حسابداری رشد در TFP پنهان است؛ در حالی كه در مدلهای اقتصادسنجی در كششهای برآوردی ظاهر میشود. از آنجا كه كالاها و خدمات ICT، هم تولید صنایع ICT و هم نهاده صنایع استفادهكننده از ICT هستند، ICT میتواند از چهار كانال اصلی بر رشد اقتصادی تأثیرگذار باشد.
جهت دریافت فایل تأثیر تجارت الكترونیكی بر متغیرهای كلان اقتصادی لطفا آن را خریداری نمایید
قیمت فایل فقط 2,900 تومان
برچسب ها : تأثیر تجارت الكترونیكی بر متغیرهای كلان اقتصادی , دانلود تأثیر تجارت الكترونیكی بر متغیرهای كلان اقتصادی , تجارت الكترونیك , متغیرهای كلان اقتصادی , تأثیر تجارت الكترونیكی , مدیریت , , پروژه دانشجویی , دانلود پژوهش , دانلود تحقیق , پایان نامه , دانلود پروژه